در روزگار ما به یمن پیشرفتهای پزشکی انسانهای بیشتری به دوران پیری می رسند. امروزه به رغم آن که جمعیت سالخوردگان بیش از هر دوره ای در تاریخ بشر است کمتر کسی دانش و مهارتهای لازم را برای این دوران از زندگی آموخته و اندوخته است. البته خردمندان از دیرباز درباره فضیلت ها و ادب ورزیهای پیری تامل میکرده اند اما در روزگار ماست که «تجربه پیری» به «مسئله پیری بدل شده است. نزد گذشتگان گذر عمر به گردش فصول می ماند هر فصلی به نوبت در می رسید و میگذشت پیری خزان عمر بود و در گذر طبیعی فصول جایی برای گلایه نبود اما در روزگار مدرن ایده نظم طبیعی» و «هر چیز به جای خویش نیکوست تا حد زیادی جای خود را به ایدة نظم مهندسی شده بخشیده که سودای جاودانگی می پروراند و چه بسا به قوت تکنولوژی دیر یا زود به آن تحقق ببخشد. از این منظر، پیری دیگر فصل ناگزیری در گذر عمر نیست بلکه وضعیت ناهنجاری است که باید چاره شود. بسیاری از عوارض آن به مدد علم پزشکی و ژنتیک کمابیش چاره پذیر است و چه بسا در آینده ای نه چندان دور بتوان یکسره از شر آن گریخت پیری هراسی خصوصاً در متن فرهنگی که بیش از پیش جوانی پرست شده است. تجربه دوران پیری را دشوار میکند. مقالات گردآمده در این مجموعه تلاشی فلسفی است برای فهم پدیده «پیری و تأمل درباره پیری خوب و درخور نویسندگان این مقالات با طرحو بررسی نظر فیلسوفان دوران باستان تا اندیشمندان معاصر مقوله پیری را از منظرهای علمی فلسفی اخلاقی و وجودی بررسی میکنند و می کوشند از زوایای گوناگون فهم ما را از این مرحله مهم در زندگی انسان عمیق تر کنند.